همه ما روزی دوران کودکی را گذراندهایم و از آن خاطرات بسیاری داریم. تا چندین سال قبل یعنی حدوداً دو ده قبلتر دنیای کودکان کمی متفاوتتر بود. تفاوت نه از این بابت که نوع نیازهای کودکان با گذشته فرق کرده باشد چراکه نهتنها نیازهای کودکان بلکه نیازهای اصلی نوع بشر عموماً نیازهایی هستند که همیشه ثابت میمانند؛ نیازهایی مانند خوردن، خوابیدن، نیاز جنسی و … و در این میان نیز نیازهای کودکان مانند نیاز به بازی، نیاز به توجه و مراقبت و … نیز همیشه وجود داشتهاند؛ اما باید توجه داشت که تفاوتهایی در طول سالیان متمادی به وجود آمده که گاه اصلِ نیاز را نیز تحت تأثیر قرار داده است و آن مسأله نحوه تأمین و مسیر تأمین این نیاز است.
یکی از اصلیترین نیازهای فرزندان خصوصاً در سنین ابتدایی زندگی، نیاز به بازی است اگر بهصورت کوتاه بخواهیم درباره تغییرات، در مسیر و شیوه تأمین این نیاز کودکان نکاتی را بیان کنیم میتوانیم به موارد زیادی اشاره نماییم که عموماً باعث دشوارتر شدن مسیر تأمین این نیاز شده است؛ خانههای بزرگ به خانههای کوچک تبدیل شدهاند، تعداد فرزندان در هر خانه کاهش پیدا کرده است، تجملات موجود در خانه افزایش پیدا کرده است، مسائل بهداشتی گاه بهصورت افراطی از جانب والدین رعایت میشود، بار تأمین نیازهای فرزندان بیشتر به گردن والدین افتاده است که همه این موارد بر محدود شدن هر چه بیشتر فرزندان برای تأمین این نیاز افزوده است.
از فهمیدنِ نیازِ به بازی تا داشتن درک متقابل
بازی برای کودکان کارکردهای متعددی دارد که باید به آن توجه کرد مانند اینکه:
- باعث نشاط آنها میشود،
- ترسها، اضطرابها و احساس ناایمنی آنها را کاهش میدهد،
- موجب تخلیه مناسب انرژی آنها خصوصاً انرژی مازاد آنها میشود،
- باعث برونریزی هیجانات منفی و مثبت آنها و به تعادل رسیدنشان میشود،
- خلاقیت و توان فکری او را افزایش میدهد،
- ارتباطات اجتماعی او را تقویت میکند،
- شخصیت او را یکپارچه و منسجم میسازد؛[۱]
در کنار مطرح بودن بازی بهعنوان نیاز قطعی فرزندان و باوجوداین کارکردهایی که برای بازی آنها مطرح شد که همگی حیاتی نیز هستند، در شرایط کنونی که به واسطه خانهنشینیِ اجباری در تأمین این نیاز فرزندان محدودیتهای بیسابقهای برایشان ایجادشده است، نیاز ویژه وجود دارد که به فکر چارهاندیشی باشیم.
به نظر میرسد در گام نخست باید والدین با ابراز همدردی با فرزندان خود، به آنها بفهمانند که به مشکل و محدودیتی که برایشان ایجاد شده کاملاً واقف هستند و بازی کردن را حق آنها میدانند. با این نوع نگاه آنها والدین خود را بهعنوان یار و همراه خود تلقی میکنند و در درون خود نیز احساس ارزشمندی و عزتنفس خواهند کرد. عزتنفس و کرامت یکی از مؤلفههایی است وجودش باعث خواهد شد انسان کنترل بهتری بر خود و عملکرد خود داشته باشد. در روایتی از امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) چنین نقلشده است که: «مَن کَرُمَت عَلَیهِ نَفسُهُ، لَم یُهِنها بِالمَعصِیَهِ.[۲] هر کس براى خودش ارزش قائل باشد، آن را با معصیت، بىارزش نمىسازد.
با کریمان کارها دشوار نیست
اگر ما نیاز به بازی در فرزندان خود را بهعنوان یک واقعیت قبول داریم و اکنون نیز میدانیم که تأمین این نیاز باوجود محدویتهای کنونی برای فرزندان دشوار مینماید، وقت آن است که در گام دومِ این درک متقابل، وارد میدان عمل شویم و قدری از بار این محدودیتها را به دوش بکشیم. در حالت عادی توصیه دین به ما این است که وارد دنیای کودکی فرزندانمان شویم و با آنها به بازی بپردازیم گرچه که این کار برای ما سخت باشد و ما بدان نیازی نداشته باشیم. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند: «مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌّ فَلْیَتَصَابَ لَهُ؛[۳] هر کس را کودکى در کنار است باید با وى چون کودکان همبازى شود». حال که زمانی است که محدودیتهای اعمالی کار را سختتر از قبل کرده است این وظیفه بیشتر از قبل بر دوش والدین سنگینی میکند. در این ایام نباید همه تلاشمان متوقف بر این باشد که راحتی که در قبل داشتهایم بر هم نخورد؛ خانه مثل قبل هیچ بههمریختگی نداشته باشد، یا گاهی فرزندانمان بیتاب و بیحوصله نشود و یا درخواستهایش برای بازی با والدین بیشتر از قبل نشود و یا حتی گاهی با خواهر و برادر کوچکتر و یا بزرگتر خود درگیر نشود. باید در این فضا خودخواهیها را کنار گذاشت و با نگاهی کریمانه، صبورانه و باگذشت به استقبال فرزندان رفت.
در مواجهه با محدودیتهای زندگی فعال باشید نه منفعل
در محدودیتها فرصتهایی نیز وجود دارد که انسان با بهره بردن از آن فرصتها میتواند به موفقیتهای چشمگیری دست یابد. برای آنانی که رابطه خوبی با فرزندانشان برقرار نکردهاند این در خانه ماندن در نگاه اول میتواند تنشها را بیشتر کند اما در نگاه دیگری میتوان این را بهعنوان یک فرصت تلقی کرد و کاستیهای گذشته را نیز جبران نمود.
فرزندان ما در سنین ابتدایی زندگی بیشترین الگوپذیری را از والدین خود دارند و این حضورِ پررنگِ درون خانه، با ورود به دنیای کودکانه آنها میتواند یک جنبه تربیتی قوی نیز به همراه داشته باشد.
پیشنهادهایی سازنده برای تأمین نیاز به بازی در فرزندان
در پایانِ مطالبی که پیشتر بیان شد، حال باید به این سوال پاسخ داده شود که چه پیشنهاداتی را میتوان داد که در این ایام، ما در کنار فرزندانمان به تأمین نیاز اصلی او که نیاز به بازی است کمک کرده باشیم؟
برای بازی با فرزندانمان وقت بگذاریم نه اینکه آنها را ساعات متمادی با بازیهای رایانهای تنها بگذاریم و از سر خود واکنیم تا جسم، روح و روان آنها دچار آسیب شود.
برای استفاده از بازیهای رایانهای نیز برنامهریزی داشته باشیم و قوانینی را بهصورت صریح و البته با لحاظ شرایط فرزندانمان وضع کنیم.
بسیاری از امور خانه را میتوان با همکاری آنها باحالت بازی و مسابقه انجام داد مانند جمعکردن وسایل، تهیه غذا، رسیدگی به باغچه و گلدانها و … (مهم است که اینگونه امور با تبلیغات جذاب و بهصورت هیجانی انجام گیرد نه صرفاً به سپردن یک کار به آنها با هیچگونه خلاقیت، جذابیت و نوآوری صورت پذیرد.)
برگزاری مسابقههای متعدد و متنوع در خانه؛ مسابقات چون دارای هیجان هستند جدای از اینکه چه محتوایی داشته باشند برای فرزندان دبستانی و پیش از دبستان جذابیت ویژه دارند.
انجام بازیهای تحرکی که دراینباره هر کس شرایط خانهای را که در آن زندگی میکند باید لحاظ کند مثلاً شرایط خانههای آپارتمانی با ویلایی و خانههای کوچک با خانههای بزرگ قطعاً متفاوت است اما بیشک برای هرکدام راهی وجود دارد.
نظارت بر بازی کودکان در آنجایی که در خانه بیشتر از یک کودک حضور دارد نیز بهنوعی ورود به بازی کودکان محسوب میشود.
بخشی از بازیها نیز فکری و خلاقانه هستند که کودک آنها را دوست دارد و قسمتی از رشد خود را در انجام آن بازیها به دست میآورد. والدین بهراحتی میتوانند یک روز کامل را با فرزندان خود سپری کنند و برای ساخت یک کاردستی زیبا که در بسیاری از اوقات با استفاده از وسایل دور ریختی هم امکان انجام آنها وجود دارد، وقت بگذارند.
پینوشت
[۱] اهمیت بازی در آموزشوپرورش پیشدبستانی، قاسم قاضی، مجله: روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران ۱۳۶۸ شماره ۴۲ و ۴۳.[۲] ترجمه تصنیف غررالحکم و درر الکلم، مصطفی درایتی، ص ۲۹۳، انتشارات مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، قم، ۱۳۶۶.
[۳] ترجمه و متن کتاب من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی ابن بابویه، ج ۵، ص ۱۶۱، ترجمه: صدرالدین بلاغی و محمد جواد غفاری، شارح: علی اکبر غفاری، انتشارات صدوق، تهران، ۱۳۶۸.